آموزش لغات و اصطلاحات فنی و تخصصی فیلمبرداری و سینمایی

در این مقاله اصطلاحات تخصصی و کاربردی در فیلمبرداری سینمایی را برای شما دوستان عزیز اطلس ای مارکت آماده کرده ایم . با ما همراه باشید : .آتالوناژ: به اصلاح رنگ و فیلم درمرحله ی پایانی تدوین می گویند که درآن نور ورنگ تصاویر به گونه های ھمسان اصلاح میشوند
آداپته : اقتباس ازآثار دیگران ویا ازعرصه ھای دیگری ھنری درسینما را گویند. متاسفانه اقتباس ویا آداپته درسینمای ایران به شکل ساخته ی « قهرمان » که میشود گفت سرقت است تا اقتباس . این فیلم ازروی « شوخی » بسیار غیرحرفه ای صورت می گیرد. مانند فیلم داستانی ھافمن با بازی درخشان « استیون فریزر
.آرک: نوری قوی وسفید رنگ که درصحنه ھای وسیع مورد استفاده قرار می گیرد
.آنونس : فیلم کوتاهی که برای تبلیغ ومعرفی یک فیلم تهیه می شود
آیریس: آیریس یا دیافراگم، قطعه ای تعبیه شده در دوربین فیلمبرداری وعکاسی است که ساختمانی چون عنیبیه چشم دارد ومیزان نوردهی به نگاتیو را کنترل می کند

.آتالوناژ: به اصلاح رنگ و فیلم درمرحله ی پایانی تدوین می گویند که درآن نور ورنگ تصاویر به گونه های ھمسان اصلاح میشوند
آداپته : اقتباس ازآثار دیگران ویا ازعرصه ھای دیگری ھنری درسینما را گویند. متاسفانه اقتباس ویا آداپته درسینمای ایران به شکل ساخته ی « قهرمان » که میشود گفت سرقت است تا اقتباس . این فیلم ازروی « شوخی » بسیار غیرحرفه ای صورت می گیرد. مانند فیلم داستانی ھافمن با بازی درخشان « استیون فریزر
.آرک: نوری قوی وسفید رنگ که درصحنه ھای وسیع مورد استفاده قرار می گیرد
.آنونس : فیلم کوتاهی که برای تبلیغ ومعرفی یک فیلم تهیه می شود
آیریس: آیریس یا دیافراگم، قطعه ای تعبیه شده در دوربین فیلمبرداری وعکاسی است که ساختمانی چون عنیبیه چشم دارد ومیزان نوردهی به نگاتیو را کنترل می کند
آپرای صابونی: درآغاز به سریالھای کم ارزش تلویزیونی گفته می شد که به صورت مداوم پخش می شد وبعدها این اصطلاح به سینما نیزراه یافت. علت استفاده ازاین اصطلاح این بود که مخاطبھای این نوع ، زنانی بودند که حین کار درآشپزخانه آنها را میدیدند و تبلیغ چندین سال است که در تلویزیون آمریکا پخش می شود.
اپیزود: ھرقسمت ازیک فیلم کوتاه چندقسمتی کامل که بادورنمایه یا مضمونی به دیگر قسمتھا متصل می شود، ھرچند ھرقسمت داستان « کابوس » که توسط یازده فیلمساز ازجمله سمیرا مخملباف ساخته شد و یا فیلم اپیزودیک « یازده سپتامبر » متفاوتی داشته باشد. مثل فیلم است که کیارستمی به ھمراه دوکارگردان دیگر سازنده ی یک « بلیت » تازه ترین نمونه آن ، فیلم . « تاویانی » ساخته ی برادران .قسمت آن ھستند
.اسپلایس: چسباندن انتھای دوقاب ( فریم ) درمرحله ی تدوین به نحوی که یک نوار ممتد تشکیل دھند، اسپلایس نامیده می شود
.اسپلایسر: دستگاهی است که ھنگام تدوین برای چسباندن قطعه ھای فیلم به یکدیگر بکار می رود
.استودیو: فضایی است بسته که شبیه مکانھای فیلم بازسازی می شود
اسلپ استیک: اسلپک استیک به نوعی ازفیلمھای صامت کمدی گفتھ می شود کھ عنصر تحرک وبزن وبکوب درآنھا چشمگیراست.
آمریکایی است. این نوع در سالھای 1910 تا 1920 رواج داشت اما بھ تدریج افول کرد. « مک سنت » ، بنیانگذار این نوع کمدی ازجمله ی این کمدیھاست « لورل وھاردی » و « ھارولد لوید »

اکسپرسیونیسم: نهضتی ادبی- ھنری است که درفاصلھ ی سالھای 1903 تا 1933 درآلمان وجود آمد. ویژگیھای این نهضت نگریستن به جهان ازدریچه ی عواطف واحساسات است . درآثار اکسپرسیونیستی ، واقعیت به ھمان شکل که به نظر ھنرمند می رسد، بیان می.شود
اکشن: حرکت ورفتار بازیگران نسبتانیمیشن: انیمیشن بھ نقاشی متحرک گفتھ می شود. امروزه غالبا مراد ازاین اصطلاح، فیلمھای مرسوم بھ کارتون ویا فیلمھایی است کھ ترکیبی ازنقاشی متحرک وفیلم بھ معنی مصطلح آن است. گفتنی است فیلمھای کارتونی درواقع نقاشیھای بیجان فراوانی ھستند کھ درفرایند فیلمبرداری تک فریم جان می گیرند. درشرایط کنونی ودرحالی کھ فناوری پیشرفت گسترده « والت دیزنی » ای یافتھ است، انیمیشن سازی دشواری گذشتھ را ندارد واینک با استفاده ازرایانھ، آسان تر انجام می پذیرد. شرکت تام وجری ، میکی ماوس ، دانلدک وگوفی ، « دیزنی » مشھورترین تولید کننده ی فیلمھای انیمیشنی است ومعروف ترین شخصیتھای اشاره کرد « درجستجوی نیمو » و « شرک » ،« شیرشاه » .است. ازفیلمھای مشھور اخیر انیمیشنی می توان بھ بدل کار: فردی چابک وماھر وھنرور کھ در صحنھ ھای خطرناک پرش، انفجار ، تصادف و.... بھ جای بازیگر حرفھ ای ایفای نقش .می کند
حرکت : 1- فرمانی است کھ کارگردان سرصحنھ ی فیلم برای شروع کار بھ بازگران میدھد. این فرمان معمولا بعد از آمادگی نور، واگر ایرادی درعملکرد شروع این مرحلھ پیش « نور، صدا ، دوربین » صدا ودوربین صادر می شود وکارگردان بھ ترتیب می گوید می دھد. 2- اکشن بھ رویداد مقابل دوربین نیز گفتھ می شود. 3- در اصطلاح بھ فیلمھای پرزد وخورد با « حرکت » نیاید، دستور .حرکات فراوان دوربین وریتم پرھیجان وسریع تدوین نیز گفتھ می شود
حرکت آرام: حرکت کندتر ازمعمول اشیاء و آدمھا بر پرده سینما یا صفحه ی تلویزیون . برای دستیابی بھ این نوع حرکت ، فیلم با دور تند 48 کادر درثانیھ فیلمبرداری می شود. اسلو موشن بھ حرکت آدمھا حالتی شکوھمند وبا وقار می دھد. نمونھ ی معاصر این تکنیک ، است « تارانتینو » اثر « سگدانی » .فیلم
حرکت سریع : بھ حرکت سریع تر ازمعمول اشیاء وآدمھا برپرده یا صفحھ ی تلویزیون گفتھ می شود. بھ عنوان مثال فیلمھای صامت را می توان نام برد. برای دست یافتن بھ چنین حرکتی، فیلم باسرعت کمتر از « رجیوفرگاردی » اثر « زندگی نامتوازن » چارلی چاپلین 24 کادر درثانیھ فیلمبرداری می شود .
نوشتھ « فیلمنامھ » داخلی: نمایی است کھ درمکان سرپوشیده فیلمبرداری می شود ویکی ازکلمات راھنمایی است کھ بالای ھرصحنھ از .می شود ، مانند: داخلی، آپارتمان ، روز

دالی: دالی ارابھ ای است کھ با چھار چرخ کھ فیلمبردار روی آن سوار می شود وبستھ بھ دکوپاژ از موضوع دور یا نزدیک می شود فیلمساز ایتالیایی اختراع شد. دوربین بر دالی « پاسترونی » وھمراه با موضوع یا درتعقیب موضوع حرکت میکند. کارلو یا دالی توسط کھ روی ریل یا روی چرخھای لاستیکی بادی اش حرکت می کند، سوارشده، صحنھ ھای حرکتی بھ نرمی برداشت می شود. اختراع .این وسیلھ موجب تسھیل درفیلمبرداری نماھای حرکتی شد وبعد ازاین اختراع، فیلمھای بھ اصطلاح شیک وتمیز تولید شدند
.دالی این: حرکت بھ جلو ونزدیک شدن بھ سوژه برروی دالی
.دالی بک: حرکت بھ عقب ودورشدن از سوژه برروی دالی
دانه: فیلم خاصی است کھ اصطلاح دانھ ھای درشت بربافت خود دارد وبرای فیلمبرداری از محیطھای فقیر ویا القاء فضای خشن .وسرد،معمولا از آن استفاده می شود
دکوپاژ: تقطیع فنی فیلمنامھ کھ درآن صحنھ ھا بھ نماھای مشخصی تقسیم ودراصطلاح خرد می شود. دراین مرحلھ، اندازه ی نماھا، .زاویھ ی دوربین وحرکت دوربین توسط کارگردان معین می شود. بھ دکوپاژ، فیلمنامھ ی کاری ھم می گویند
.دکور صحنه: فضایی کھ بھ تقلید ازیک مکان واقعی استودیو برای فیلمبرداری آماده میشود
دوبله: دوبلھ اصطلاحی است کھ دردوزمینھ بھ کار می رود: 1- برگردان زبان اصلی وگفتاری فیلمھا بھ زبان کشور نمایش دھند فیلم(.درایران، فارسی) 2-ضبط گفتگو ھا وجلوه ھای صوتی دراستودیو یا صدا گذاری دوربین روی دست: دراین روش، دوربین یا دردست قرار می گیرد یا بھ بدن فیلمبردار وصل می شود وبرای فیلمبرداری فضاھای شبه قاتلین بالفطره » مستند وخبری وتاثیر گذار بھ کار می رود. مانند تصویرھای فیلم یا »

دیافراگم : دریچھ ای بھ شکل عنبیھ ی چشم در دوربین فیلمبرداری یا عکاسی است کھ بین نوار خام وعدسی قرار می گیرد ومیزان نوردھی بھ نوار فیلم را کنترل می کند. دیافراگم قابل تنظیم است وشامل مجموعھ ای از قطعات کمانی شکل فلزی است کھ میتواند بھ سمت جلو وعقب حرکت کند. وقتی کھ قطعات فلزی جلو وعقب شوند، اندازه دیافراگم بھ وسیلھ ی تنظیم می شود. یعنی میزان نوری کھ .بھ فیلم می تابد. بھ ھر میزان کمتر باشد لنزبیشتر باز می شود ونور بیشتری عبور می کند
دیپ فوکوس: درعمق میدان وضوح یا ژرف نمایی، پیش زمینھ وپس زمینھ ی تصویر وضوح کامل دارد وقابل دیدن است. نمونھ ی است کھ بالنز واید فیلمبرداری شده است « اورسن ولز » ساختھ ی « ھمشھری کین » .مثال زدنی این تمھید بصری، نماھای فیلم

.دیزالو: دراین نقطھ گذاری ، تصویری بھ تدریج محو وتصویر بعدی بھ تدریج روی آن آشکار می گردد
ترجمھ شده « لوح فشرده » دیسک: ازدودھھ ی پیش با رشد دستاوردھای دیجیتالی درصنعت سینما، واژه ی دیسک کھ درفارسی بھ ....است ، در سینما نیزرواج یافت. دیسکھا بھ لحاظ کاربرد واندازه وابعاد وظرفیت ، تنوع فراوان دارد. از جملھ ، مینی سی دی و

دیفوزر: ورقھ ای از جنس پارچھ ی ریز بافت کھ جلوی منبع نور صحنھ قرار می گیرد تا نور صحنھ پخش شود وسایھ روشنھا بھ .اصطلاح نرم گردد
راش : نسخھ ی چاپ شده ی نگاتیو ھای فیلمبرداری شده ھمراه با صدا را راش میگویند کھ معمولا برای بازبینی نماھای برداشت شده .ی روزانھ جھت بررسی کیفیت آنھا ازنظر بازی وتصویر مورد استفاده قرار می گیرد
راف کات: عبارت است از بریدن وچسباندن نماھای پی درپی براساس خط داستانی فیلمنامھ بدون تطبیق شروع وپایان نماھا با نماھای .قبلی وبعدی و نیز بدون اضافھ کردن باند صدا وموسیقی
رج زدن: اصطلاحی عملی است تا عملی وبھ کار یکی ازدستیاران کارگردان گفتھ میشود. با توجھ بھ پرھزینھ بودن وسایل مختلف بھ کاررفتھ در ساخت فیلم، ازتجھیزات فیلمبرداری گرفتھ تا وسایل صحنھ وبھ ویژه اجاره بھای مکانھا، دستیار کارگردان مجموعھ نماھای مثلا مربوط بھ یک ھتل یا خانھ یا موقعیت دیگر را کھ درکل فیلمنامھ پراکنده شده، براساس خط داستانی فیلمنامھ کنار ھم ردیف وآن را برای کارگردان مشخص می کند. ھمچنین چون برخی بازیگرھا بھ دلایل حرفھ ای ویا بھ ھردلیل دیگر می بایست زودتر پروژه را ترک کنند، تمام نماھای مربوط بھ آنھا رج زده می شود.پس از رج زدن ، بایک برنامھ ریزی دقیق روزانھ، فیلمبرداری بھ سرعت یکجا وبھ « کارول رید » اثر « مرد سوم » انجام می شود وھزینھ ھا کاھش می یابد. معروف است کھ تمام نماھای ارسن ولز درفیلم .تنھایی گرفتھ شده است
رفلکتور: سطح نقره ای رنگی کھ نور درموقع تابیدن بھ آن شدت می یابد. ازاین وسیلھ برای تاباندن نورخورشید بھ صحنھ استفاده می .شود
روز بھ جای شب: با استفاده ازفیلترھای خاص می توان درروز فیلمبرداری وآن را بھ جای نمای شب استفاده کرد. این فیلتر ھا حجم .نور روز را کاھش می دھند
رویداد موازی:عبارت است از تدوین ونمایش دورویداد ھمزمان درفیلم بھ طور متناوب کھ در دومکان متفاوت اتفاق می افتد. ازاین نوع تدوین بیشتر برای افزایش ھیجان فیلم استفاده میشود، بخصوص درصحنھ ھایی کھ قھرمان داستان فرصت کمی دارد. مانند فیلم کھ رویدادھای موازی بسیار شاخصی دارد « بدولولا بدو ».
ریتم: ریتم یا ضرباھنگ ، میزان سرعت سلسلھ نماھا، صداھا وحرکت درون قاب است. عناصر بیانگر ریتم، ضرباھنگ وتاکید وسرعت است. نماھای کوتاه با حرکتھای سریع درون قاب ( اعم ازحرکت بازیگر وحرکت دوربین) ریتم تند وبرعکس ، ریتم کند را .موجب میشود
زامبی: زامبی تقریبا بھ معنی آدمخواراست وزیر گروه نوع سینمای وحشت است کھ حاکی جریانی است کھ انسانھا را بھ کشتن می دھد. .بھ آدمھای بی توجھ سرصحنھ ی فیلمبرداری نیز زامبی می گویند
زاویه: دوربین نسبت بھ سوژه سھ زاویھ می تواند داشتھ باشد: اگر ازبالا بھ پایین فیلمبرداری شود بھ آن زاویھ ی سرپایین واگر پایین بھ بالا فیلمبرداری شود بھ آن زاویھ ی سربالا گفتھ می شود. معیار زاویھ سربالا یا سرپایین ، دید مستقیم چشم است. فیلمبرداری بھ می گویند « آی لول » .
زاویه ی عکس: بھ نمایی گفتھ می شود کھ بیانگر گفتگو بین دونفر است وابتدا یک وبعد دیگری را درزاویھ ی عکس زاویھ ی قبلی بھ .طور متناوب ویک درمیان می بینیم
.زمان تماشا: عبارت است ازمدت زمان تماشای فیلم درشرایط عادی پخش ازدیدگاه نمایش
.زمان فیلم :مدت زمان فبلم کھ درطول آن فیلم آغاز وپس از 90 دقیقھ ( استاندارد) یا 120 دقیقھ ویا بیش از 180 دقیقھ پایان می گیرد
زوم : این عدسی بھ فیلمبرداری امکان می دھد از یک نمای باز بھ یک نمای بستھ وبرعکس برود، بدون اینکھ بھ تغییر محل دوربین نیاز داشتھ باشد. بھترین استفاده ازاین عدسی درفیلمھای گزارشی_ خبری ومستند صورت می گیرد . چون لحظاتی رادراین نوع .فیلمھاھست کھ می بایست بھ سرعت بھ سوژه نزدیک شد وغالبا امکان نزدیکی فیزیکی وجود ندارد
زیبایی شناسی: زیبایی شناسی درحقیقت بررسی علمی ونظام مند مفھوم زیبایی است. گرچھ زیبایی را نمی توان امری فردی وسلیقھ ای دانست اما عموم مردم معمولا درمورد زیبایی یا نازیبایی یک اثر ادبی یافیلم بھ اتفاق نظر می رسند. کشف علل وعناصر دخیل درزیبا .ماندن یک اثر یا فیلم درحوزه ی دانش گسترده ی زیبایی شناسی نھفتھ است

زیرنویس: عبارت است از ترجمھ متن گفتگوھا یا روایت فیلم وثبت آن درحاشیھ ی پایین فیلم بھ زبان کشور نمایش دھنده ی فیلم . .معمولا در نسخھ ھای یا نسخھ ھایی کھ پخش جھانی دارند این کار انجام می شود
ژانر: ژانر یا گونھ بھ گروه فیلمھایی گفتھ می شود کھ دارای مشخصھ ھای یکسانی ھستند. تاکنون حداقل بیست ژانر وچندین زیرژانر .توسط منتقدان سینمایی شمارش شده است کھ از جملھ می توان بھ ژانر کمدی، ژانر وسترن وژانر علمی _ تخیلی اشاره کرد
سبک : شیوه ی استفاده ازتکنیک ھای سینمایی مشخص کھ معمولا برای فیلمسازان بزرگ منحصر بھ فرداست ومی تواند فیلم یا .گروھی ازفیلمھای ھم شکل را پدید آورد
سکانس: جزء کاملی ازیک فیلم کھ معادل فصل درادبیات است. سکانس از چند صحنھ ویا تنھا ازیک پلان تشکیل می شود کھ دراین .صورت بھ آن پلان سکانسی گفتھ می شود
سناریو: متن نوشتھ شده برای ساخت فیلم، بدون جزئیات فنی نظیر چگونگی حرکت دوربین. سناریو بھ زبان ایتالیایی بھ معنای فیلمنامھ .است
سوپر ایمپوز( برھم نمایی مضاعف): یک نما کھ دردو یا چند تصویر برروی ھم تشکیل میشود، بھ طوری کھ ھمھ ی تصاویر قابل .دیدن ھستند
سیستم ستاره سالاری: ستاره سالاری شیوه ای است کھ ھالیوود درپایھ ریزی آن نقش بسیار تعیین کننده داشت. ستاره ھا تجسم آرمانھای نمادیک « استیوود » ، درگذشتھ نماد مردی شوخ ومتھور « جان وین » تماشاگران بودند و تماشاگر خودرا با آنھا منطبق می کرد، مثلا سوپر » . قھرمان تیز فھمی بود کھ معمولا بھ مخاطره می افتاد « آلن دلن » ھفت تیر کش قھار وساکت کھ ازمظلومین دفاع می کرد و نیز ازستارگان مشھور سینما ھستند « اسپایدرمن
.سیناپس: خلاصھ ای ازفیلمنامھ دردو تا چند صفحھ کھ بدون شرح صحنھ وگفتگوھا، کلیت قصھ ورویدادھای فیلم را شرح می دھد
.سینک کردن: منطبق کردن تصاویر وصداھای مربوطھ است کھ در مرحلھ ی صداگذاری انجام می شود .سینما توگراف: دستگاه فیلمبرداری ونمایش فیلم کھ توسط برادران لومیر اختراع ودرسال 1895 بھ ثبت رسید
سینما سکوپ: نوعی فیلمبرداری برای نمایش روی پرده ی عریض کھ در آن ازعدسی آنامورفیک استفاده می کنند. نسبت عرض .وطول پرده ی نمایش سینما سکوپ، یک بھ دو ونیم است
سینمای آوانگارد: سینمای آوانگارد یا متفاوت ، سینمایی است کھ بھ لحاظ فرمی دارای نو آوریھایی است کھ چندان ازقواعد شناختھ شده » ، « آلن ورنھ » ، « آنتونیونی » فیلمساز صاحب سبک وفیلمسازان دوره ی مدرن سینما نظیر « فن تریھ » پیروی نمی کند. فیلمھای و.... ازنمونھ ھای این نوع سینماست « فلینی » ، « بو نوئل » ، « برگمن » ،« .مایادرن
سینمای جریان اصلی: سینمای جریان اصلی یا بدنھ ی سینما ، درواقع بھ شیوه ی حرفھ ای گفتھ می شود کھ درآن روند فیلمسازی با .جزئیات بسیار دقیق و تخصصی وبا ھزینھ ی فراوان شکل می گیرد
سینمای مستقل: فیلمھایی کھ خارج از سیستم رسمی فیلمسازی درھرجایی بھ ویژه ھالیوود ساختھ می شوند. جشنواره ی کھ اخیرا توسط پوچ کاسدی وسان » پایھ گذاری شده است ، ویژه ی نمایش چنین فیلمھایی است. نام جشنواره دراصل ازفیلمی بھ نام « رابرت ردفورد » موسس جشنواره گرفتھ شده است « رابرت رد فورد » با بازی « .داش کید
سینھ راما: سینھ راما یکی ازپروسھ ھای فیلمسازی پرده عریض است. درآغاز سھ دوربین وسھ پروژکتور بھ کار می رفت تا تصویری زیبا وباور پذیر ازموضوع مورد نظر ارائھ شود . یک دوربین دروسط ودو دوربین نیز در دست راست ودست چپ قرار می گرفت. تصاویر ضبط شده بھ گونھ ای تلفیق می شوند کھ تصور سھ بعدی بودن را ایجاد میکند صدابرداری بعد از فیلم برداری: ( Post-Synchronization) معمولاً صدای فیلم ھمزمان با فیلمبرداری ضبط می شود، ولی در مواردی ھم فیلم را ( بدون صدا ) می گیرند و بعداً صدا را د ر استودیو دوبلھ ضبط می کنند و روی فیلم می آورند
صدای اپتیک: ( Optical Sound)
صدایی کھ بھ صورت تکھ ھای تاریک - روشن و خطوط زیگ - زاگ در حاشیھ نوار فیلم، کنار تصویر، در یک نوار ممتد نقش می بندد .و موقع نمایش فیلم، یک چشم الکتریکی تصویر آنرا می گیرد و بھ صدا تبدیل می کند صدای استریوفونیک: صدای ظبط شده ای کھ در پخش، بعد، عمق و جھت صدای طبیعی را داشتھ باشد ( Stereophonic Sound) صدای مستقیم:صدای سر صحنھ، صدابرداری از صحنھ در حین و مقارن با فیلمبرداری ( Direct Sound)
صدای مغناطیسی: صدایی کھ بر نوار مغناطیسی ظبط شده باشد، مثل نوار ظبط صوت ( Magnetic Sound)
صدای واقعی: صدایی کھ منبع ایجاد آن شیئی یا شخصی است کھ در صحنھ حضور دارد ( Actual Sound)
صحنھ صحنھ کوچکترین واحد کامل فیلم است. یک سلسلھ نما یا یک نما کھ در یک محل می گذرد و تشکیل یک واقعھ را می دھد
Scene  صحنه: محل و زمینھ ی وقوع صحنھ ی فیلم، کھ معمولاً در استودیو ی فیلمبرداری و بھ طور مصنوعی ( با دکور ) ساختھ می شود Set)
صحنه یاب/ چشمی: مخصوص کھ فیلمبردار از پشت آن صحنھ را نگاه می کند کھ ببیند صحنھ از دریچھ نگاه دوربین فیمبرداری بھ چھ صورت دیده می شود Viewfinder
کسی کھ وظیفھ ی بریدن فیلم و سر ھم چسباندن تکھ ھای فیلمبرداری شده را بھ عھده دارد :Cutter متصدی برش
متصدی اصلی برق صحنھ .مسئول نور دادن بھ صحنھ کھ زیر نظر فیلمبردار کار می کند :Gaffer متصدی برق
کسی کھ پشت دوربین فیلمبرداری می نشیند و بھ دستور مدیر فیلمبرداری دوربین فیلمبرداری را بھ کار می اندازد و فیلم می گیرد
:Operator camera متصدی دوربین فیلمبرداری
کسی کھ در محل فیلمبرداری مسئول جابجا کردن وسایل فیلمبرداری و اسباب صحنھ و انجام حرکات دروبین است :Grip متصدی
حرکت دوربین
یکی از دو گرداننده اصلی دوربین فیلمبرداری، متصدی عدسی مواظب است کھ با جابجا شدن دوربین و تغییر فاصلھ جسم تا دوربین، عصویر ھمیشھ واضح بماند :Focus Puller متصدی میزان کردن عدسی دوربین
جای دوربین فیلمبرداری و نورھا :Focus Puller Set - Up محل دوربین
خارج از استادیو /ھر محلی، غیر از صحنھ ی استودیو کھ در آن فیلمبرداری صورت می گیرد، اعم از محیط خارجی یا محیط داخلی
ساختمان واقعی / Location محل فیمبرداری
:IDHEC / Institute Des Hautes Etudes Cinematographiques .مدرسھ مطالعات عالی سینمائی/ ایدک بنیاد گذاشتھ شد و ھدفش تربیت فیلمساز و « مارسل لربیھ » مدسھ ی معروف مطالعات سینمایی فرانسھ کھ در سال 1943 بھ وسیلھ ی بالا بردن میزان فرھنگ سینمایی در کلیھ ی سطوح است
ملودرام در اصل یعنی درام ( نمایش ) ھمراه با موسیقی ( ملودی )، معنی دقیق ترش نوعی درام قرن نوزدھم است کھ بھ صورتی ابتدایی بھ مبارزه ی بین قھرمان مثبت با آدمھای ناجنس می پرداخت :Melodrama ملودرام
: Continuity Girl منشی تداوم صحنھ ھا
منشی صحنھ کسی کھ جزییات ھر نما را یادداشت می کند کھ در نما یا نماھای بعدی کھ ظاھراً و از نظر زمان فیلم، دنبالھ ی ھمین .نماست، جزییات با ھم جور باشند و صحنھ ھا از لحاظ جزییات و کلیھ ی خصوصیات تداوم داشتھ باشد مسئول ضبط جزییات صحنھ و نگاھدارنده وضعیت تمام اجزا صحنھ بھ منظور حفظ تداوم بین نماھا :Seript Girl منشی صحنھ اصطلاحی کھ روزنامھ نویس ھای فرانسوی برای توصیف جنبشی در پایان دھھ ی پنجاه در سینمای این کشور بھ کار بردند :Nouvelle Vague'La موج نو
موسیقیِ ھمراه با نمایش فیلم :Musical Score موسیقی متن
است « تدوین » و در سینمای فرانسھ صرفاً معادل با « سر ھم کردن » مونتاژ: واژه ی فرانسوی بھ معنی Montage میز مخصوص تدوین فیلم کھ متصدی برش و یا تدوین فیلم پشت آن می نشیند :Moviola مو ویلا /میز مونتاژ « میزانسن » ، میزانسن: اصطلاحی فرانسوی کھ اصلاً تاتری ست و اجرا و بھ تحقیق در آوردن نمایشنامھ را معنی میدھد. در سینما یعنی قسمتی از کار فیلمسازی کھ روی صحنھ انجام می گیرد
Mise en Scene
( میکس کردن ( میکساژ
معمولا یعنی ترکیب کردن نوارھای سھ گانھ ای کھ صدای فیلم را تشکیل می دھند ( نوار موسیقی، نوار گفتگو، نوار سروصداھای (متفرقھ
نئورئالیز: شیوه واقع گرای سینمای ایتالیا بین سالھای 1913 تا 1916 بر می گردد کھ فیلم ھای ایتالیایی تحت تاثیر نوشتھ ھای رئالیست ادبیات سیسیلی قرن نوزدھم، بھ مسایل انسانی بر زمینھ ھای طبیعی می پرداختم Neorealism .
فیلمبرداری بھ شیوه ای کھ در آن جزییات و خطوط ریز تصویر کمی محو باشد : Diffusion نرم کردن تصویر
نسبت بین طول و عرض پرده ی سینما ( یا تصویر روی پرده سینما :Aspect Ratio نسبت ابعاد
نظریھ ای انتقادی کھ در دھھ ی پنجاه بین نقد نویسان سینمایی فرانسھ اشاعھ یافت و بتدریج منتقدان سایر کشورھای جھان پی آنرا گرفتند :Auteur Theory نظریھ مؤلف
نسخھ ی منفی فیلم کھ قسمت ھای تاریک و روشن بر آن معکوس ثبت شده و پس از چاپ از روی آن، نسخھ مثبت بھ دست می آید :Negative . نگاتیو/ فیلم منفی
مقدار تصویری کھ دوربین فیلمبرداری بدون قطع از یک صحنھ می گیرد : Shot نما
بھ نمای بایگانی رجوع شود : Library Shot نمای آرشیوی
نمایی کھ معمولا در صحنھ ھای گفتگو بھ کار میرود. بھ این ترتیب کھ دوربین از بالای شانھ و پشت یکی از دوطرف، صورت یا نیم تنھ طرف مقابل او را نشان میدھد Over-the-Shoulder-Shot نمای از روی شانھ استودیوھای فیلمسازی معمولا دارای بایگانی مفصلی ھستند کھ در آن انواع و اقسام نما ھای مختلف مربوط بھ صحنھ ھا و وضیعت ھا و مناظر کلی وجود دارد :Stock Shot نماپی بایگانی
نوار فیلمی کھ قسمتی از کادر تصویر آن دارای پوششی است کھ نور از آن رد نمی شود :Matte Shot نمای پوشش دار
نمای متحرک . نمایی کھ موضوع فیلمبرداری در آن دنبال می شود :Follow Shot نمای تعقیبی
نمایی کھ در آن تمامی پیکر مشخص دیده شود :Full Shot نمای تمام قد
نمایی درشت تر و نزدیک تر از نمای نزدیک :Extreme Close - up نمای خیلی درشت
نمایی دورتر و ریز تر از نمای دور (Long - Shot) :Extreme Long - Shot نمای خیلی دور
نما یا تصویر درشتی کھ دوربین فیلمبرداری از فاصلھ نزدیک از موضوع می گیرد :Close - up نمای درشت
نمایی کھ حداقل تمام ھیکل موضوع فیلمبرداری و گاه کمی بیشتر را در بر بگیرد : Long Shot نمای دور، نمای عمومی
نمایی کھ در آن دو نفر با ھم ( معمولا نیم تنھ ) نشان داده شوند :Two - Shot نمای دونفره
نمایش فیلم :مرحلھ ی بعد از تولید و توزیع فیلم، نمایش دادن فیلم برای عامھ ی تماشاگر Exhibition .
نمایش دادن فیلم بھ وسیلھ ی تاباندن آن بر پرده ی سینما :Projection .نمایش فیلم
شیوه ای در فیلمبرداری، ترکیب یک صحنھ ی زنده و صحنھ ای کھ قبلا فیلمبرداری شده و فیلمبرداری از مجموع این دو : Front
Projection نمایش فیلم از روبرو
رجوع شود « بک پروجکشن » بھ اصطلاح : Rear Projection نمایش فیلم از پشت

یک نمای عمومی از صحنھ، نمای دور و در بر گیرنده تمامی صحنھ :Master Shot نمای کلی
نمایی درشت از یکی از جزییات صحنھ کھ اھمیت عمده ای در جریان وقایع صحنھ داردو خبر یا اطلاع مھمی می دھد و میان وقایع
ظاھر می شود : Insert نما ی لایی
نمای متحرک : نمایی کھ با دوربین متحرک گرفتھ شود Traking Shot.
متحرکی را ھمراھی می کند « موضوع » نمای گرفتھ شده با دوربین متحرک. نمایی کھ طی آن دوربین ;Travelling Shot نمای
متحرک
نمائی حد فاصل بین نمای دور و نمای نزدیک :Medium Shot / نمای متوسط
نمایی کھ در آن از نمونھ ھای کوچک ( ماکت ) اجسام استفاده و بھ جای جسم بزرگ اصلی ارائھ شده باشد :Model Shot / نمای
مدل
: یک نمای دور و عمومی کھ معمولا در شروع صحنھ بیاید کارش معرفی وضعیت کلی، تثبیت موقعیت کلی صحنھ است
Establishing Shot نمای معرفی کننده
یکی از حقھ ھای سینمایی کھ در آن قسمتی از صحنھ ای کھ قرار است فیلمبرداری شود روی سطحی شیشھ ای نقاشی می شود و جلوی دوربین فیلمبرداری قرار می گیرد، جوری کھ صحنھ را پر کند :Glass Shot نمای نقاشی شده روی شیشھ نمایی کھ صحنھ را از دریچھ ی دید و نقطھ نظر یکی از شخصیت ھای فیلم نشان بدھد : Point-of-View Shot نمای نقطھ نظر
نمایی کھ واکنش شخص یا اشخاصی را کھ ناظر واقعھ ای ھستند نشان می دھد :Reaction Shot نمای واکنشی نمایی کھ دوربین فیلمبرداری از ھوا، از ارتفاع نسبتاً زیاد، از بالای جرثقیل مخصوص فیلمبرداری، از داخل ھواپیما و یا ھلیکوپتر می
گیرند :Aerial Shot نمای ھوائی
نمره بندی/اتالوناژ: سلسلھ مراتب اصلاح رنگ و میزان تاریکی یا روشنایی ھر نما در جریان چاپ نسخھ ی نھایی فیلم، بھ طوریکھ فیلم از این لحاظ یکدست باشد Grading Track
نوار
نوار صوتی ( 1
.ریلی کھ دوربین و فیلمبرداری بر آن روی ارابھ ای حرکت داده میشود ( 2
.حرکت دادن دوربین بر ارابه ( 3
نوار سروصداھای متفرقھ فیلم/ساندافکت : یکی از سھ نوار تشکیل دھنده صدای فیلم. نواری کھ در روی آن سروصداھای متفرقه ضبط شده اند Effect Track
یکی از سھ نوار تشکیل دھنده صدای فیلم. نواری کھ در روی آن گفتگوھا ظبط شده اند :Sound Track نوار صدا
نوار یا باندی کھ روی آن فقط موسیقی فیلم ظبط می شود :Musik Track نوار موسیقی
منبع روشنایی دستگاه ھای نمایش فیلم ( آپارات ) :Arc Light نور آرک
نور اصلی کھ برای روشن کردن صحنھ موقع فیلمبرداری بھ کار میرود :Key Light نور اصلی صحنھ
سھم بسیار عمده ی روشنایی کل صحنھ را تشکیل دھد و در نتیجھ بین سایھ و روشن « نور اصلی » شیوه ی نور پردازی بھ نحوی کھ در صحنھ تضاد اندکی باشد :High Key Lighting نور بیشتر از معمول
روشن کردن صحنھ برای فیلمبرداری از آن :Lighting نور پردازی
نوری کھ موقع فیلمبرداری بھ وسیلھ ی دیافراگم بھ فیلم می رسد :Exposure نور دادن بھ فیلم
بھ فیلم ھنگام فیمبرداری بیشتر از حد لازم نور دادن کھ نتیجھ اش سفید و روشن تر شدن تصویر است بیش از حد معمول :Overexposure نور زیاد
Filler Light نور مکمل
روشنایی کمکی کھ از طرف مقابل منبع اصلی نور بھ موضوع فیلمبرداری تابانیده می شود و سایھ ھا را نرم و کمی روشن تر می کند.و بھ قسمت ھایی کھ در تاریکی مانده اند و نور اصلی بھ آنھا نرسیده روشنایی می بخشد
ویستا ویژن: یک شیوه فیلمبرداری برای پرده عمولی کھ در آن تصویر دقت و وضوح بیشتری دارد